دانلود رایگان


بررسی بافت در معماری - دانلود رایگان



دانلود رایگان پژوهش بررسی بافت در معماری در 78 صفحه ورد قابل ویرایش بررسی بافت در معماری

دانلود رایگان بررسی بافت در معماری

مقدمه وكلیات
چارچوب نظری:
بافت، معادل واژه به معنی تارو پود و نسج است، فرهنگ دهخدا درتعریف بافت، واژه های : بافته ، منسوج ، بافته شده ، تنیده ، آوردن و آراستن سخن تلخیص سخن، نظم كردن و تلفیق را ذكر نموده است و بخشی از تعاریف ذكر شده درتعریف بافت نیز به پزشكی و طبابت و آناتومی بدن ارتباط دارد كه عملاً با مفهوم مورد عمل این مطالعه متفاوت است .
واژه معادل بافت. درادبیات شهرسازی ، مفاهیم دیگری همچون مرفولوژی یا ریخت شناسی و فیزیونومی یا تركیب فضایی به كاربرده شده است كه تعاریف مورد عمل در هر یك به این شرح است:
-    مرفولوژی شهری: مطالعه نظام یافته ازفرم، شكل و طرح حوزه های شهری است كه دربرخی موارد رشد و كاركرد شهرنیز به آن افزوده می گردد.
-    فیزیونومی: محل استقرار، تراكم، ابعاد، پلان ، چشم اندازها، نقش اصلی و منشأ سكونتگاهها را مورد بررسی قرار می دهد.
-    بافت: بطور كلی تجلی گاه نظم پذیری خانه و زمین های زراعی و نحوه استقرار شبكه معابر و سكونتگاهها به شمار می رود.
آنچه كه درتعریف بافت و نحوه عملكرد آن، اهمیت دارد چگونگی تركیب فضایی و نحوه استفاده از فضا یا به تعبیری تجربه آگاهی از فضااست كه می تواند تعیین كننده و جهت دهنده شكل كالبدی باشد.
به طور كلی فضا یك مقوله عام است كه تمام جهان هستی را احاطه كرده است و می تواند چنان وسیع به نظر آید كه احساس وجود بعد را از بین ببرد و یا چنان مملو از وجود سه بعدی باشد كه به هر چیزی در حیطه خود مفهومی خاص ببخشد، فضای سه بعدی اصولاً قابلیت بسیاری دربالا بردن كیفیت زندگی ما دارد. فضا می تواند ویژگی های بسیار بارزی نیز پیدا كند . چنین شاخص هایی را در ازمنه مختلف و در فرهنگهای گوناگون به عینه می توان مشاهده نمود، مثلاً یونانیان اهمیت فضا را به خوبی درك كرده بودند و از آن بخوبی درهنر و دین استفاده می كردند و بنابر همین دلیل است كه بخش اعظم معماری یونان به قصد طبیعی تحقق یافته است. درمعماری اسلامی نیز ابزار تعیین حدود فضای طبیعی تحقق یافته است . درمعماری اسلامی نیز، ابزار تعیین حدود فضا به عنوان عنصری مثبت به مرور تكامل یافته است. چهار مناره مسجد، فضای مكعبی شفافی ایجاد می كند كه روح مسجد درآن دمیده شده است. گنبد نیز به فضای مذكور جان می  بخشد.
آنچه كه دربیان و تعبیر كالبدی آن درارتباط با فضا، مفهوم پیدا می كند مفصل بندی فضا است یعنی محدودكردن فضا با استفاده از عناصری سازه ای همچون دیوار و با توجه به كیفیات مطروحه آن ، به عبارتی فرمها، مصالح، مدولاسیون نور و سایه و رنگ درمعماری همگی دست به دست هم می دهند تاكیفیت معماری را تعیین می كند، مهارت طراح در استفاده از این عناصر و ایجاد ارتباط بین آنهاست چه درفضاهای داخلی و یا فضاهای اطراف بناهای آن.
با توجه به تعاریف مرتبط با موضوع و نظر به اهمیت عناصر مؤثر دربافت تعریف مورد عمل دراین مطالعه عبارت است از :
بافت، نحوه مقابله با همسان سازی انسان با محیط است كه درعرصه كالبدی، عینیت می یابد و به مرور زمان به شیوه مرسوم و معمول، یا به عبارتی سبك و سیاق عموماً‌واحدی منتج می شود كه تشكیل دهنده ریخت شناسی سكونتگاه است. بافت درنهایت پیكر مشخصی را تشكیل می دهد كه ارتباط بین احجام ساختمانی شبكه راهها و نهایتاً تركیب فضایی را پدید می آورد به گونه ای كه بیشترین انطباق را با محیط اطراف خود به همراه داشته باشد.
نظریه پردازان
ایده ها ونظرات متفاوتی چه بطور مستقیم و یا غیر مستقیم درخصوص بافت و عرصه های مختلف آن تاكنون از جانب اندیشمندان عرضه شده است، و هریك بنابه تخصص و وسع تفكر و مطالعه ، جنبه هایی از آن را ارائه نموده اند.
كوین لینچ دركتاب سیمای شهر، به مفهوم مشابه بافت را درتحت عنوان سیمای محیط بیان نموده و درآن مفهوم زمان رابه مثابه یك اصل قطعی ذكر نموده است:
«شهر نیز مانند یك بنای نفیس معماری، ساختمانی است كه درفضا قد بر می افرازد. با این تفاوت كه مقایس بزرگتر دارد و تنها با گذشت زمان شكل و سیمای هنری است كه به زمان بستگی دارد اما برخلاف موسیقی نمی توان درطرح شهر، زمان را تنظیم كرد یا برفواصل آن حدی متصور داشت. تسلسل زمانی كه درطی آن شهر نشو و نما می یابد، تحت شرایط گوناگون و برای مردم مختلف ممكن است دگرگون  شود…
اسمایلز جغرافیدان انگلیسی با بیانی دیگر، عنوان چشم اندازهای شهری رامطرح می  كند و درطبقه بندی ارائه شده خود سه عامل اصلی را در چشم اندازها دخیل می  داند كه شامل:
1)     طرح خیابانها
2)     كابرد زمین
3)     سبك معماری ساختمانها
درتحلیل عوامل فوق الذكر ، جغرافیدانان برای كاربردی زمین و طرح خیابان، اعتبار بیشتری قائلند و از این رو درمطالعه مرفولوژیكی شهری، مطالعه توسعه شهر در دوره های تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردار میگردد.
عنوان مرفولوژی شهری دركشورهای مختلف و خصوصاً اروپا به قدری مورد توجه قرار میگیرد كه مكتبی به همین دام از اوایل قرن بیستم نضج می گیرد و مطالعات علمی زیادی دراین قالب انجام می شود. این حركت از سال 1889 دراروپای مركزی (آلمان) با مطالعات اشلوتر كه جزو اولین مطالعات علمی مرفولوژی شهری شناخته شده است. شروع می شد. این محقق دربررسیهای خود بر «مرفولوژی چشم انداز فرهنگی» تأكید دارد، مكتب اشتولر، بعد از جنگ جهانی اول، جنبش مطالعه مرفولوژی شهری را بنیان نهاد. دراین مكتب بررسیهای عمیقی درخصوص موقع شهر (وضعیت جغرافیایی) طرح شهر (شهرسازی) سنخ ساختمانها (گونه شناسی) و شیوه های معماری شهرهای آلمان صورت گرفت، دردهه 1910 و 1920 بیشتر جغرافیدانان، اطلاعات كافی درباره سازمانهای اجتماعی اقتصادی شهرها نداشتند و نمی توانستند شرایط اجتماعی اقتصادی را در مرفولوژی شهری دخالت دهند. درسال 1927، بوبك فرم چشم اندازهای شهری را كه نتیجه نیروهای سازنده جامعه شهری ایجاد می  شود به شیوه علی مطرح كرد و سرانجام درسال 1933، والتر كریستالر در جغرافیای شهری آلمان به جای توجه به فرم، بركاركرد شهر تأكید كرد و مسیر تازه ای درمرفولوژی شهری ایجاد نمود كه در طی آن عرصه های غیر كالبدی نیزمورد توجه قرار گرفت.
درنیمه اول قرن بستم درمكتب مرفولوژی شهری انگلستان دو مكتب مطرح می  شوند. یكی مكتب مرفولوژی كه بطور مستقیم از مكتب مرفوژنتیك آلمان تأثیر می پذیرد و دیگری مكتب بومی انگلستان.
بعد از دهه 1950، مكتب مرفولوژی شهری انگلستان، به شدت از نظریه ساخت متحد المركز شهر(نظریه ارنست برگس) ساخت قطاعی (نظریه همرهویت) و چند هسته ای (چینی هریس و ادوارد الولمن ) تأثیر پذیرفت.
اجزای بافت:
از آنجایی كه شناسایی هربافت، مستلزم تعیین فضاهای محدود كننده آن است. با توجه به فضاهای قابل تعریف درشناسایی بافت، بطور كلی اجزای آن را درارتباط با فضا به 3 مقوله مختلف می توان تفكیك كرد.
1.سطح خرد(نماشناسی)       2.سطح میانه(سیماشناسی)    3.سطح كلان

1-3: عوامل عمده استقرار:
نظام استقرار و نحوه قرارگیری سكونتگاههای روستایی تابعی از عوامل مختلف واگر چه گاهی ممكن است یك عامل به تنهایی درانتخاب محل استقرار نقش اساسی داشته باشد اما درعین حال مجموعه عوامل مختلف اعم از طبیعی، اقتصادی و یا اجتماعی تعیین كننده نظام استقرار می باشند درواقع عوامل گوناگون طبیعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی، نظامی، ارتباطی و مانند آنها به یك سكونتگاه روستایی از نظر مكانی-فضایی، شخصیتی خاص می بخشند، درچنین چهارچوبی، تغییر هریك از عوامل یاد شده می  تواند به دگرگونی اهمیت و نقش آن موقعیت منجر شود.
از آنجایی كه عوامل گوناگونی درشكل گیری سكونتگاهها تأثیر دارند درچنین چارچوبی تغییرهریك از این عوامل متنوع می‌تواند به دگرگونی اهمیت و نقش آن منجر شود، همچنین عامل غیر قابل رویتی كه عموماً تحت عنوان عوامل محیط فرهنگی (به مفهوم عام فرهنگ مادی ومعنوی) عمل می كنند، شناسایی استقرار را با پیچیدگی های بیشتری مواجه نموده است. به همین دلیل است كه دربسیاری را مطالعات گونه شناسی به دلیل سهولت كار و همچنین آشكار شدن تفاوتها، عموماً برجنبه های فیزیكی و ظاهری تأكید می شود تا جنبه های پیچیده اجتماعی واقتصادی .
بنابر این با توجه به درنظر گرفتن شرایط فوق الذكر و  تبین شكل و نحوه استقرار عوامل مؤثر درنحوه شكل پذیری و پراكندگی مكانی سكونتگاههای روستایی را به طور عمده می توان به دو دسته تقسیم بندی نمود.
    عوامل طبیعی
  1. عوامل فرهنگی واجتماعی-اقتصادی
عوامل طبیعی به دلیل ساختار سكونتگاههای روستایی كه عموماً براساس حاكمیت الگوهای سنتی دربهره برداری از محیط طبیعی با حداقل تغییر است  و همچنین به دلیل پایین بودن سطح برخورداری ازتكنولوژی كه ناگزیر از تبعیت شرایط طبیعی است بنابراین شدیداً تحت تأثیر امكانات بالقوه طبیعی قرار میگیرد و لذا درچنین مواردی، انسانها مكان هایی را جستجو می  كنند كه دارای حداقل امكانات فعالیت زراعی باشد و پتانسیل های طبیعی چون خاك مناسب، زمین هموار اقلیم مساعد و آبهای جاری زمینه هایی را فراهم آورد كه امكان استقرار رافراهم نماید . به طور كلی دربررسی عوامل طبیعی مؤثر در استقرار سكونتگاهها به سه عامل مهم میتوان اشاره كرد:
-         اشكال ناهمواری (پستی و بلندی)
-         آب و هوا، پوشش گیاهی
-         نحوه دسترسی به منابع آب و خاك
نحوه پراكندگی مكانی شبكه آبها، كیفیت خاكهای قابل استحصال ازجمله مهمترین عوامل استقرار درسكونتگاههای روستایی می باشندزیرا اصولاً نحوه معیشت و اقتصاد روستایی دركشور ایران به لحاظ شرایط اقلیمی ارتباط مستقیمی با وجود منابع آب (اعم از سطحی و یا زیرزمینی) به ویژه درمناطق خشك و نیمه خشك دارد و نقش این گونه منابع در ایجاد گسترش و نحوه شكل پذیری سكونتگاهها به شكل بارزی نحوه استقرار دارند به گونه ای كه مناطق كوهستانی به دلیل محدودیت منابع آب و خاك، درمقایسه با دشتهای آبرفتی (بدون بستگی به درجه رشد فرهنگی و شیوه غالب معیشتی) صرفاً به واسطه وجود شرایط خاص محیط طبیعی، دافع  و مانع تراكم شدید جمعیتی هستند و بنابراین وسعت كم سكونتگاهها، پراكندگی و جدا افتادگی را به دنبال می  آورد. درمقابل دشتهای وسیع بالقوه جاذبیت بیشتری برای جمعیت دارند. بنابراین می توان گفت الگوی سكونتگاهی و نیز اشكال سكونتگاهها تابعی است ازنحوه پراكندگی منابع و پدیده های طبیعی./
عوامل فرهنگی و اجتماعی –اقتصادی:
علاوه بر عوامل طبیعی كه درانتخاب محل هریك از سكونتگاههای روستایی، تأثیر بسزایی دارند، عوامل دیگری نیز درنحوه استقرار تأثیر دارند كه ازمیان آنها به این موارد میتوان اشاره نمود:


بررسی بافت در معماری


پژوهش بررسی بافت در معماری


مقاله بررسی بافت در معماری


پروژه بررسی بافت در معماری


تحقیق بررسی بافت در معماری


دانلود پایان نامه بررسی بافت در معماری


پروژه


پژوهش


مقاله


جزوه


تحقیق


دانلود پروژه


دانلود پژوهش


دانلود مقاله


دانلود جزوه


دانلود تحقیق


مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه


پاورپوینت ارتقاء و حفظ کرامت مردم در نظام اداری

پاورپوینت کاخ های معروف استانبول

دانلود تحقیق تئوری حسابداری (2)

پاورپوینت ارتقاء و حفظ کرامت مردم در نظام اداری

پاورپوینت نورگیری در معماری

تحقیق درباره شغل مهندس هوافضا

بسته بندی پسته

آلودگی محیط زیست

پاورپوینت اهمیت و ضرورت نور در معماری

سازماندهی منابع اینترنتی ( چالش ها و ضرورت ها)